رونیارونیا، تا این لحظه: 10 سال و 24 روز سن داره

کوچولوی ناز

6 تا 9 ماهگی

1393/10/18 20:50
نویسنده : فرزانه
766 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم سلام

گل مامان من شرمنده ام که انقدر دیر اومدم وبت رو آپ کنم این چند وقت سرمون خیلی شلوغ بود خیلی کار داشتیم یا مهمونی دعوت بودیم یا مهمون داشتیم , خیلی کارا کردیم ولی هیچ کاری هم نکردیم خلاصه خودم هم هنوز در گیرم که این چند وقت چی کار میکردیم...

توی این ماه خیلی کارای با مزه یاد گرفتی انجام بدی انقدر با مزه دست میزنی که خدا میدونه دست زدنت به تنها چیزی که شباهت نداره دست زدنه هر موقع در حال دست زدن میبینمت از خنده غش میکنممون خراب بود

 

این مطلب هایی که بالا نوشتم واسه 2 ماهه پیشه تو این چند وقت کامپیوترمون خراب بود ونتونستم وبت رو آپ کنم... الان دیگه خیلی خیلی قشنگ هم دست میزنی هم نانای میکنی و هم بای بای میکنی البته بای بایت دست زدن نصفه است

دیگه این که بابایی تو برج 6 واست روروئک گرفته بود و شما هم خیلی دوسش داشتی و سوارش میشدی ولی الان دیگه اصلا بهش نگاه هم نمیکنی , به هیچ وجه توش نیشینی آخه دیگه کاملا یاد گرفتی چهاردست و پا بری و این جوری به همه جا تسلط داری ولی با روروئک محدود میشدی و نمیتونستی خراب کاری کنی

الان دیگه واسه خودت کل خونه رو میگردی همه کشو هارو باز میکنی و هرچی توش باشه خالی میکنی و منم که میترسم دستت لای کشو ها بمونه یه سره دنبالتم

2, 3 روزه که یه ذره لوس شدی و تا من hاز جلو چشمات دور میشم یه گریه ای میکنی که خدا میدونه , همه صورتت میشه اشک و منم نمیدونم باید چیکار کنم

3 هفته بود که مریض بودی و روزهای سختی رو با هم پشت سر گذاشتیم و بعد از 4 بار دکتر رفتن داری بهتر میشی , تو که مریض بودی و چیزی نمیخوردی من عذاب میکشیدم , خدارو شکر الان بهتری

یه سری از اولین هات رو نوشتم که باید واست بنویسم ولی الان همراهم نیست و میمونه واسه یه پست دیگه دیگه این رو بگم که خیلی دوست دارم , البته نه فقط من بلکه کل خونواده مامان و بابا دوست دارن منتها من  و بابا یه جور دیگه دوست داریم

اینم بگم دیگه تو بغلم آروم و قرار نداری , همش در حال پرواز کردنی واسه رسیدن به خواستت هر کاری میکنی

متوجه بیرون رفتنمون میشی و پشت سرمون گریه میکنی

مامانی خیلی گفتم حرف بسه عکس هات رو میذارم عزیزم  روایت تصویر چیز دیگه ایه

نون از این بزرگ تر نبود بخوری مادر ؟


اینجا بابا خوابیده بود و شما هم انقدر قلت زدی که رفتی بغلش خوابیدی و منم اون لحظه رو شکار کردم

عاشق این سیستم دراز کشیدنتم

وقتی از روروئک سواری لذت میبری

آتلیه از عکس شما واسه تبلیغات خودش استفاده کرده , بس که شما قشنگی

اینم یه روز خوب دیگه

اینجا  tv  میدیدی و اصلا حواست به من نبود

وقتی دخترم از یه حموم خوب و آب بازی لذت میبره

اینجا رو شونه های بابا نشستی و لم دادی به بابا , مادری خوش میگذره؟!!!سوال

اینجا داشتیم حاضر میشدیم بریم خونه دایی بعد صدای شما اومد و ما اومدیم ببینیم چی شده که با این صحنه مواجه شدیم

اینجا هم خونه دایی داری با آدرینا بازی میکنی

 

عشق زندگی ما رونیا تا این لحظه ، 9 ماه سن دارد

پسندها (5)

نظرات (8)

sheyda
19 دی 93 14:23
ای جووونم...خدا براتون حفظش کنه...عاشق اون عکس تی وی نگاه کردنش شدم...ببوسینش عسل خانوم رو...
مامان راضی
24 دی 93 13:32
ماشالا به دخملی بی نهایت زیباست . اسپند یادت نره ماشالاااااااااااااااااااااا بوس خاله جونی
^-^ مامان مــطــــهـــره ^-^
10 بهمن 93 12:03
مااااااااااااااااشالا
سحرمامی آرتین
21 بهمن 93 8:14
ای جانم خاله فداش بشه چقدرجیگرشده.ماه بود ماهترم شده. خداحفظت کنه عزیزم.
مامان راضی
5 اسفند 93 13:35
پس تو دوباره کجایی فرزانه جون هووووووووووووووووووو
یلدا و بهزاد
22 اسفند 93 9:57
ماشالله
مامان فاطمه
29 اسفند 93 10:18
وای عزیزم چه نازی سال نو مبارک
سولماز
24 فروردین 94 21:39
سلام دختر نازی دارید چشم خدا بهش باشه حتما اسپند دود کنید من هم سه قلو دارم سر بزنید خوشحال می شم