رونیارونیا، تا این لحظه: 10 سال و 24 روز سن داره

کوچولوی ناز

ما برگشتیم با کلی خبر

1394/4/10 15:27
نویسنده : فرزانه
651 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی

همین الان شما خوابیدی و من هم از فرصت استفاده کردم تا بعد از مدتها واست بنویسم , ابته 2 ماه پیش یه عالمه متن نوشتم وکلی عکس گذاشتم ولی موقعی که داشتم به روزش میکردم دستم خورد و همش پاک شد منم قاطی کردم و بی خیال شدم

از این چند وقت میخوام واست بنویسم قبل از عید مریض شده بودی و تب داشتی و به شدت بی اشتها شده بودی چون روز تعطیل بود بردیمت تب کودکان اونجا دکتره یه الکی نگاه کرد و گفت سرما خوردی و خوب میشی ولی تبت تا 4,5 روز ادامه داشت طاقت نیاوردم و بردیمت پیش دکتر خودت , اون گفت یا سرما خوردگیه یا عفونت ادراری... آزمایش دادیم معلوم شد عفونت داری , بعد دکتر گفت باید سونو و اسکن از کلیه هاش انجام بشه تا معلوم شه علت چیه ... نمیخوام از انجام آزمایشها بگم که با هر بار یاد آوریش حالم بد میشه فقط میتونم بگم بی نهایت سخت بود و نتیجه هم این که کلیه چپت برگشت ادرار داره تا 1 سال و نیم باید دارو بخوری بعد دوباره اسکن انجام بدیم اگه خوب شده بود که خدارو شکر وگرنه باید عمل شی ... خدت خودش کمک حالمون باشه

دیگه از این که بگذریم تولد 1 سالگیت رو گرفتیم و شما از همون شب تولدت شروع به راه رفتن کردی , حالا دیگه دخترم بزرگ شده , خانوم شده , از همه دلبری میکنه

حرف زدن یاد گرفتی مامانی ... مامان جون و بابا جون میگی , البته بعضی مواقع به من میگی بابا و به بابا هم میگی مامان , دردر و به به وعمه هم میگی دیگه این که مفهوم همه حرف هامون رو کاملا درک میکنی وقتی ازت چیزی میخوام سریع واسم میاری ,  هروقت میگم اسباب بازی هات رو بیار بازی کنیم برج هوشت رو از تو کشو اسباب بازی هات در میاری , کلا بازی های فکری و خیلی دوست داری و البته یه عروسک که از خودت بزرگتره و بهش نی نی میگی رو هم خیلی دوست داری و هی بوسش میکنی و البته نانای و اهنگ رو هم خیلی دوست داری

حالا که حرف از نانای شد اینم بگم که عروسی عمه رو هم شما راه انداختی و همش میرقصیدی , ایشالله که خوشبخت باشن

راستی یه سفر هم با دوستامون رفته بودیم شمال , پسر خاله مهسا , سام تنها کسیه که از شما کوچیک تره و شما هم حس میکردی که خیلی از اون بزرگ تری و هی دوست داشتی بغلش کنی , رو پات بخوابونیش کلا میخواستی که واسش بزرگی کنی

حالا عکس ها رو میذارم تا خودت ببینی چه کردی

 

اینم دختر گلم روز عروسیه عمه جونش

رونیا تا این لحظه ، 1 سال و 2 ماه و 23 روز سن دارد

 

پسندها (8)

نظرات (6)

شیدا
11 تیر 94 5:46
ای جونم...هزار ماشا...خیلی ناز تر شده...عاشق عکس اولیش شدم...بازم میگم بیشتر براش مطلب بذارین..حیفه دوستم...
مامان راضی
22 تیر 94 13:06
وای سلام عزیزم دلم واسه دخملی یه ذره شده بود خدا وکیلی نری دیگه پیدات نشه ها خوبی ماشالا به نفس خاله ماهه ماه من
مامان فاطمه
30 تیر 94 17:58
ای جووووووووووووونم. شبیه عروسکاست
خواهرجووون
21 فروردین 95 18:34
چ نازی داری کوچولو
مامانی
28 اردیبهشت 95 12:06
سلام مامانی به ما هم سربزنید...رمز ما:::1360s
کیمیا
6 خرداد 95 9:40
واااااااااای چقدر نازه این رونیا خانوووم هزار ماشاااله