رونیارونیا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

کوچولوی ناز

عاشورا و خونه نشینی

1392/8/24 22:52
نویسنده : فرزانه
155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

دیروز عاشورا بود و دل من و بابا تو مسجد قدیمیمون بود ولی حال من زیاد خوب نبود و دلم درد میکرد

به بابا گفتم من نمیام , بابا هم گفت اگه تو نیای منم نمیرم و این جوری شد که 2تایی تا شب نشستیم خونه

الان که این ها رو می نویسم هی داری تکون می خوری و به من میگی من خوبم مامان جووووونچشمک

امروز بابا ازم می پرسید که وقتی تکون می خوری چه حسی دارم ؟متفکر

منم هر چقدر زور زدم نتونستم این حس قشنگ رو توصیف کنم خجالت

واقعا این حسیه که فقط کسایی که تجربش کردن می تونن درکش کنن....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ره گذر
24 آبان 92 22:59
امیدوارم لحظه لحظه زندیگیتون پر از شادی باشه ایشاالله
فرزانه
پاسخ
خیلی ممنونیم